۱- حکایت کردهاند مردی اختیار ادرار از کف داد و هیچ دارو اثر نکرد. به سفارش این و آن به امام زاده سید فلان رفت تا مگر شفا یابد. شلوغی امامزاده بر وی فشار آورد و او زمین امامزاده از ادار خود آلود. مردمان با مشت و چوب و چماق به جان وی افتادند که: ای گستاخ بیشرم، بر زمین امامزاده میشاشی؟ بینوا زیر مشت و لگد فریاد برآورد: دست بدارید که من به بیماری شاشبند مبتلا بودم و سید شفایم داد. ناگهان ورق برگشت. مردمان ابله به مهر، دست بر سر و رویش مالیدند و پنجه بر شاش مرد کشیدند و کف امامزاده فلان را لیسیدند.
۲- شما و من، ملایی پیر و پلاسیده و پکیده و پوک مغزی میشناسیم که اراده ادرار خود را ندارد؛ او را با پوشک بستهبندی میکنند و با ماشین ضد گلوله به شورای نگهبان میبرند تا بر هشتاد و چند میلیون ایرانی حکم براند. او (جنتی) در شورای نگهبان بر سر ۸۴ و چند میلیون ایرانی و بر سر هر چه علم و خرد و هوش و نخبگی و هویت و استعداد ایرانیان ادرار میکند و از میان خودیهای پوسیده و خمیده و ورچروکیده، چندتایی را برای انتخابات ریاست جمهوری برمیگزیند. میگویند: اکنون که این ملای زیرخاکی، بر سر شعور ایرانیان ادرار میکند، ما چرا بر سر صندوقهای رای و بر سر کاندیداهایش استفراغ نکنیم؟
۳- در نامهای به هیولاهای سپاهی و اطلاعاتی و قضایی و بیت رهبری اعلام کردم که از یکم خرداد به جای سه زخم، هر روز، پنج زخم بر خویش وارد میکنم. و من هر روز، با تنپوشی خونین که روزی پرچم خواهد شد، پنج بار به اتاق افسر نگهبان میروم و شرههای خون تازه را نشانشان میدهم، تا در دفتر روزانه ثبت کنند.
۴- تا امروز ۱۰۴ زخم بر خویش وارد کرده ام. ۶۷ روز از اعتصاب دارو و ۶۴ روز از اعتصاب غذای من میگذرد. تاکنون ۳۶ بار بیهوش شدهام، چشمانم تار میبیند. سر انگشتانم میلرزد. سرم شبانه روز به شدت درد میکند. دچار حملههای خفیف قلبی و تپشهای شدید قلب میشوم. نیمی از شنوایی گوش چپم از دست رفته. موهای سرم میریزند. بیش از ۹ ماه است که تلفن مرا قطع کردهاند. در همه این روزها به جز اندکی، نه صبحانه خوردهام، نه نهار، نه شام، و نه میوه. با عصا رفت و آمد میکنم.
۵- پسرم علی صرفاً به خاطر اعتراض و همدردی با خانوادههای کشتهشدگان هواپیمای مسافربری اوکراینی که با شلیک موشکهای نقطه زن! سپاه سرنگون شد، تا سه سال و نیم باید در زندان بماند! و حال آنکه ملایی به نام سید علی خامنهای «فرمانده کل قوا» و هیولایی به نام سردار سلامی «فرمانده سپاه» باید محاکمه، زندانی یا اعدام شوند، و دیه و غرامت کشتهشدگان از جیب مبارک! بپردازند، و نه از جیب مردم بی خبر.
۶- از اتاق فکر هیولاهای سپاهی بیرون زده، که قصد دارند در همین روزهای زندان محمد نوری زاد را خود کشانی کنند. بیچارهها نمیدانند خود نوری زاد سالهاست که خونش را به پیشگاه مردم ورشکسته و غارت شده و ملا زده و تحقیر شده ایران، پیشکش کرده است. بسا بیگناهان و دانشمندان و شایستگان بسیاری در پستوهای ولایی همین زندان اوین و دیگر شهرستانها از پا درآمدند، چه باک؟ نوریزاد نیز یکی از این قربانیان خاموش کشتارگاههای بیت رهبری.
۷- از میان کاندیداهای ریاست جمهوری که همگی هیچ در هیچ و چاکر مسلکاند، و دست در خون و مال و آبروی ایرانیان دارند؛ یکی از ملایی به نام «رئیسی» میگویم که در کشتارهای سال ۶۷ یکی از نقشهای محوری را او داشته، و اگر نیک بنگریم او را تا گردن در خون بیگناهان میبینیم. و دیگران از چهرهها و ملاهای خائن اصلاحطلب که برای یک تکه استخوان، گرداگرد سفره سرداران و بیت رهبری پرسه میزنند و موس موس میکنند.
۸- به گمان من اصلاحطلبان خائنترین جریان سیاسی این سالهای سرطانیاند. به ویژه ملاهایشان که چه بخواهند و نخواهند، هم در خونهای ریخته شده این سالهای سرطانی سهیماند و هم در غارت کشور و هم در تحمیق مردم. علت اینکه اصلاحطلبان نمیتوانند دست از دامن سرداران ایرانخوار و ملاهای ایرانروب بیترهبری بردارند، در همین دست و سهمی است که با خون و جان و مال و ناموس و آبروی برباد رفته ایرانیان دارند، یادمان نرود که سلاخ کشتارگری چون خلخالی نیز اصلاحطلب بود.
۹- ای خاک بر سر آنانی که از امامزاده سید فلانی که جنتی در صندوقهای آن ادرار میکند، انتظار معجزه دارند. ای خاک بر سر آنانی که ۴۲ سال ادرار این صندوقها را سر کشیدهاند و با آنکه هر سال به چشم خود دیدهاند و میبینند که بیماریشان افزونتر و فرسایندهتر شده و بهبودی نیز نیافتهاند، باز همچنان به شاش ملایان دخیل میبندند.
۱۰- پیشنهاد میکنم به جای رای دادن، به صندوقهای رای استفراغ کنید. این برای حضرت شعور برازندهتر است. چرا که ملایان و سرداران نابودگر، نه که هیچ نسبتی با #ایران و ایرانی ندارند، چه با صندوق چه بی صندوق، چه با رای و چه بی رای، آن کاری را که اسرائیل و روسیه و چین و ماچین به آنان محول کردهاند به سامان میرسانند، و خود نیز سهم استخوان خویش بر میدارند. گور پدر سیستانی و بلوچستانی و کردستانی و زنان و دختران تنفروش و جوانان معتاد و بیکار و تحقیر شده ایرانی.
اسلام ناب محمدی حضرات ولایی را عشق است به قول خودم:
سرداران دوماد و ملاها عروسند
هردوشون جاسوس اسرائیل و روس اند.
۱۱- در این اوضاع بلبشو، پیشنهاد میکنم؛ تازهترین ترجمه از کتاب «شور زندگی» که به شرح زندگی دهشت بار، اما باشکوه «ونسان ونکوک» نقاش هلندی میپردازد، را مطالعه کنید. در مطالعه این کتاب، هر کجا به واژههایی چون فقر و نکبت و بیهویتی و مفتخواری و وابستگی و دریوزگی و تن فروشی و تحقیر و تبعیض و فریبگری و کشیش و کلیسا و دیوانگی و مرگ در ژرفای فقر برخوردید؛ یک یک این واژهها را بردارید و به جایشان یکی ملا بگذارید، یکی سردار و یکی مردم ایران.
۱۲- نفرت ما از ملا و سردار و اطلاعاتی به هیولاهای این سه باز میگردد، و گرنه ما خود در میان اینان دوستانی داریم گل تر از گل. سلام به ملایان انگشتشماری که حقوق شهروندی خود را با بهائیان و یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان و سنیان و کمونیستها و دراویش و چوپان پشت کوه یکسان میدانند. نه چون دربان مستراح سید علی خامنهای که بر سر وزیر مملکت ادرار میکند، و آن وزیر در یوزه، شهامت پرسیدن یک «چرا» ندارد.
خلاصه داریم براشون
محمد نوریزاد
بند ۶ زندان اوین
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰