سالگرد انقلاب «مهسا امینی» در ایران با افزایش فشارها بر خانوادههای دادخواه و فعالان حقوق بشر همراه بوده است. این انقلاب که در پی مرگ مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد در شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، به نقطهای مهم در تاریخ معاصر اعتراضات مردمی ایران بدل گشت و خانوادههای بسیاری که عزیزان خود را در جریان این جنبش از دست دادند، به دادخواهان تبدیل شدند. همزمان با نزدیک شدن به سالگرد این واقعه، نهادهای سرکوبگر و مزدوران جمهوری اسلامی با شدت بیشتری به فشار و سرکوب این خانوادهها و فعالان دادخواه پرداختهاند.
در ماههای منتهی به سالگرد این رویداد، بسیاری از خانوادههای دادخواه مورد بازداشت، تهدید و حتی تعقیب قضایی قرار گرفتهاند. از جمله، گزارشهایی از بازداشت پدر، مادر، خواهر و برادر برخی از جانباختگان اعتراضات در دست است. این خانوادهها، که خواستار عدالت برای عزیزان از دست رفته خود هستند، به شکل مستمر تحت نظارت امنیتی قرار دارند و نهادهای مرتبط آنها را به سکوت وادار میکنند. این اقدامات به شکلهای مختلفی همچون تماسهای تلفنی تهدیدآمیز، احضار به نهادهای امنیتی و حتی ممنوعیت سفر و ممنوعالخروجی اجرا میشود. ممنوعیت سفر عمدتاً برای جلوگیری از برگزاری تجمعات و مصاحبه با رسانههای بینالمللی انجام میشود. خانوادههایی که قصد داشتند در سالگرد اعتراضات به خارج از کشور سفر کنند، از این حق محروم شدهاند و مجبور به سکوت یا باقی ماندن در کشور شدهاند.
یکی از مهمترین مصادیق فشارها بر خانوادههای دادخواه، ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد جانباختگان است. نیروهای سرکوبگر و پلیس در روزهای منتهی به این سالگرد به شدت بر مزار جانباختگان نظارت میکنند تا از هرگونه گردهمایی یا برگزاری مراسم یادبود جلوگیری کنند. این اقدامات در مواردی به تخریب یادبودها و نمادهای مرتبط با جانباختگان نیز انجامیده است. خانوادهها گزارش دادهاند که حتی در صورت برگزاری مراسم خصوصی نیز تحت تهدید و فشار قرار گرفته و احضار میشوند.
علاوه بر تهدیدهای فیزیکی، خانوادههای دادخواه با حملات روانی و اجتماعی نیز مواجهاند. پروپاگاندای دولتی از طریق رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی سعی در ایجاد شک و شبهه در روایتهای خانوادهها و مشروعیت جنبش دادخواهی دارد. در برخی موارد، نهادهای امنیتی از شبکههای اجتماعی برای تحقیر و تضعیف خانوادهها استفاده کردهاند و با انتشار اطلاعات نادرست، تلاش کردهاند تا آنها را از ادامه دادخواهی منصرف کنند. همزمان با افزایش فشار بر خانوادههای دادخواه، وکلا و فعالان حقوق بشری که از این خانوادهها دفاع میکنند نیز با محدودیتها و فشارهای جدی مواجه شدهاند. برخی از این وکلا بازداشت و یا با پروندههای قضایی جدید روبرو شدهاند. نهادهای امنیتی سعی دارند با ایجاد پروندههای قضایی برای این افراد و اعمال فشار بر آنان، مسیر حقوقی و قانونی دادخواهی را مسدود کنند.
در آستانه دومین سالگرد مهسا، فضای شهرها بخصوص شهرهای کردنشین مانند سقز (زادگاه مهسا امینی) به شدت امنیتی شده است. سازمان حقوق بشری «ههنگاو» گزارش داده که تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و سرکوبگر حکومتی از جاده بوکان وارد شهر سقز شدهاند تا از هرگونه تجمع اعتراضی جلوگیری کنند. همچنین، ۱۴ معلم در شهریور 1403در سنندج احضار شدهاند و یک مادر دادخواه بازداشت شده است. این اقدامات نشاندهنده افزایش فشارهای امنیتی بر فعالان صنفی و معترضان در این منطقه است. گفتنی است نمونههای متعددی از بازداشت و تهدید خانوادههای دادخواه در آستانه سالگرد اعتراضات گزارش شده است. سیاوش سلطانی، پسر کبری شیخه، از جانباختگان اعتراضات مهاباد، هفته گذشته توسط نیروهای امنیتی با خشونت و بدون حکم قضایی بازداشت شد. خانه کبری شیخه در مهاباد یکی از مراکز تجمع معترضان بود و او به جوانان معترض کمک میکرد. همچنین، حسن درافتاده، پدر کومار درافتاده، نوجوان کشته شده در اعتراضات پیرانشهر، در آستانه سالگرد تولد پسرش بازداشت شد و از برگزاری هرگونه مراسم منع شد. از دیگر خانواده های دادخواه تحت فشار نیروهای سرکوبگر می توان به خانواده های زیر اشاره کرد:
۱- پدر و مادر مهسا امینی، که به نماد اصلی جنبش دادخواهی در ایران تبدیل شدهاند، بارها با فشارهای شدید نهادهای امنیتی مواجه شدهاند. در آستانه سالگرد کشته شدن دخترشان، گزارشهایی از احضار و تهدید این خانواده توسط نهادهای امنیتی منتشر شده است. نیروهای امنیتی تلاش دارند تا مانع از برگزاری هرگونه مراسم یادبود برای مهسا امینی شوند.
2. خانواده جواد روحی، یکی از معترضان بود که پس از بازداشت در جریان اعتراضات جان باخت. خانواده وی از همان ابتدا به دنبال شفافسازی درباره علت مرگ فرزندشان بودند. اما به جای پاسخگویی، این خانواده تحت فشار و تهدید قرار گرفته است. گزارشها حاکی از آن است که نیروهای امنیتی مانع از برگزاری مراسم سالگرد جواد روحی شده و خانواده او را به سکوت وادار کردهاند.
3. خانواده نیکا شاکرمی، نوجوانی که در جریان اعتراضات کشته شد، به نماد جوانان قربانی سرکوب اعتراضات تبدیل شد. خانواده او، به ویژه مادرش، بارها مورد تهدید قرار گرفتهاند. در طول سال گذشته، خانواده نیکا از برگزاری مراسمهای عمومی برای فرزندشان محروم شده و بارها با نیروهای امنیتی درگیر بودهاند. همچنین گزارشهایی از بازداشت و احضار مادر نیکا شاکرمی منتشر شده است.
4. خانواده کیان پیرفلک، کودک ۹ سالهای که در جریان اعتراضات در ایذه به ضرب گلوله کشته شد، یکی دیگر از نمونههای بارز این فشارهاست. خانواده کیان به ویژه مادر او، در رسانههای اجتماعی و مجامع عمومی به عنوان یک صدای دادخواهی شناخته شدهاند. این خانواده نیز با فشارها و تهدیدات نهادهای امنیتی مواجه شدهاند و مراسمهای یادبود فرزندشان با مداخلات امنیتی و محدودیت مواجه بوده است.
.5 خانواده حدیث نجفی، حدیث نجفی که در جریان اعتراضات به دست نیروهای امنیتی کشته شد، یکی دیگر از قربانیانی است که خانوادهاش تحت فشارهای شدید قرار گرفتهاند. گزارشها نشان میدهد که مادر و خواهر حدیث نجفی بارها از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده و حتی در برخی موارد احضار و بازداشت شدهاند. این خانواده برای جلوگیری از هر تهدید و فشاری اعلام کرده اند که امسال مراسم سالگرد ندارند.
7. خانواده غزاله چلابی که در جریان اعتراضات مهر ۱۴۰۱ کشته شد، نیز نمونهای از خانوادههایی است که با تهدیدات مداوم مواجه شدهاند. خانواده او از پیگیری پرونده مرگ فرزندشان و تلاش برای دادخواهی دست برنداشتهاند، اما با فشارهای سنگین امنیتی روبرو شدهاند تا مانع از فعالیتهای دادخواهانه آنان شوند.
همچنین خانوادههای معترضان کشته شده در سالهای گذشته نیز با فشارهای مستمر مواجهاند. از جمله منوچهر بختیاری و ناهید شیرپیشه، پدر و مادر پویا بختیاری، از کشتهشدگان اعتراضات آبان ۹۸، که همچنان در زندان به سر میبرند. همچنین، خانواده سارینا ساعدی، از کشتهشدگان اعتراضات سنندج، با صدور احکام زندان و شلاق مواجه شدهاند.
در آستانه سالگرد اعتراضات، فشار بر فعالان دانشگاهی و دانشجویان نیز شدت گرفته است. دهها دانشجو، از جمله دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک تهران)، به صورت تلفنی توسط وزارت اطلاعات احضار شدهاند. این فشارها بخشی از تلاش حکومت برای جلوگیری از شکلگیری اعتراضات مجدد در سالگرد کشتهشدن مهسا امینی است.
در پی تشدید فشارها بر فعالان سیاسی و بازداشتشدگان در سال 1402 در ایران آتنا دائمی، فعال مدنی و زندانی سابق سیاسی از احضار تلفنی خواهرش هانیه به پلیس امنیت و تهدید خانواده اش توسط وزارت اطلاعات خبر داد.او این فشارها را با نزدیک شدن به سالگرد مهسا امینی مرتبط دانست. همچنین دو خواهر دانشجو در سنندج بازداشت شدند.
در ادامه فشار دستگاههای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی بر خانوادههای دادخواه در شهریور، دادگاهی در شهر بوکان چند روز پس از صدور حکم «حبس و شلاق» برای پدر دادخواه سارینا ساعدی، در حکمی دیگر حسن امینی، برادر محمد امینی معترض کشته شده به دست نیروهای امنیتی، را نیز به «شش ماه و نیم حبس و تحمل ۴۰ ضربه شلاق» محکوم کرد.
علاوه بر این احکام، از میان خانوادههای دادخواه کردستان در حال حاضر کمال لطفی، پدر رضا لطفی معترض کشته شده، نیز بیش از سه ماه است که تحت بازداشت موقت قرار دارد.
فواد چوبین دایی آرتین رحمانی پیانی، نوجوان کشته شده در ایذه نیز همچنین تحت بازداشت است و سجاد پیرفلک عموی کیان پیرفلک بعد از چندین هفته بازداشت به تازگی با قرار وثیقه آزاد شده است.
نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی همچنین در روز چهارشنبه شانزدهم فروردین 1402 پدر، مادر و برادر جواد حیدری، معترض کشته شده در قزوین را بازداشت کردند و روز جمعه بیست و ششم خرداد نیز پدر، مادر، خواهر، و همه بستگان ابوالفضل آدینهزاده را برای چندین روز بازداشت کردند.
در فاصله فروردین 1402 تاکنون نیز نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دهها تن از خانوادههای دادخواه در شهرهای مختلف را مورد احضار و تهدید قرار دادهاند و همچنین پویا بختیاری، پسر عموی ماهمنیر مولاییراد مادر دادخواه کیان پیرفلک با شلیک نیروهای امنیتی کشته شده است.
دستگاههای سرکوبگرجمهوری اسلامی از سالهای دهه ۶۰ خورشیدی تاکنون سوابق متعدد و طولانی از آزار، بازداشت و زندانی کردن خانوادههای زندانیان سیاسی اعدام شده و معترضان کشته شده دارد و در مواردی خانوادههای دادخواه را تا دهههای بعد نیز مورد آزار و تهدید و بازداشت و زندان قرار میدهد. از جمله بازداشت و زندانی کردن مریم اکبری منفرد به خاطر دادخواهی در مورد چهار عضو اعدام شده خانوادهاش در دهه شصت و راحله راحمی پور که به دلیل جستجو برای اعضای ناپدید شده خانواده اش و شکایت به سازمان ملل در سال 1396 دستگیر شد و مجداد در 28 آبان سال 1402 به دلیل عدم همکاری با جمهوری اسلامی در رابطه با پس گرفتن شکایت خود از سازمان ملل به 5 سال حبس محکوم و به زندان اوین منتقل شد، نمونه هایی از این موارد هستند، بازداشت مریم اکبری این زن دادخواه از سال ۱۳۸۸ تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی ادامه داشته است و راحله راحمی با توجه به داشتن تومور مغزی و بیماریهایی متعدد کماکان بدون مراقبت های پزشکی در زندان به سر می برد.
نتیجهگیری
فشارها بر خانوادههای دادخواه و فعالان حقوق بشر همزمان با سالگرد انقلاب مهسا امینی نشان از تلاش نهادهای امنیتی برای سرکوب جنبش دادخواهی و جلوگیری از گسترش اعتراضات دارد. هرچند این اقدامات به شکل موقت ممکن است اعتراضات را محدود کند، اما دادخواهی خانوادهها همچنان به عنوان یک حرکت قوی و پایدار در برابر سرکوبهای دولتی باقی مانده است. این فشارها نشاندهنده حجم خشونت و جنایت جمهوری اسلامی علیه مردم در ایران و ادامه مقاومت خانوادهها و فعالان در برابر ظلم و بیعدالتی است.