بخشی از نامه سپیده قلیان در همبستگی با دادخواهی مریم کریم بیگی خواهر دادخواه مصطفی کریم بیگی کشته شده اعتراضات سال ۸۸

دادخواهی «روح زمانه»ی ماست!
هم‌صدای مریم کریم‌بیگی باشیم!
وقتی بعد از جراحی پدرش، حراست بیمارستان از ورودش به بخش مردان جلوگیری کرد و گفت ورود دخترا ممنوعه! دخترشی باش! برو بگو پسرش بیاد! در سرش می‌کوبید و فریاد می‌زد که مصطفی را کشتند. پسرش در مسیر آزادی کشته شد. دیگر پسر ندارد. ما هاج و واج به دهان مریم خیره شده بودیم که تا دقایقی قبل بلندبلند می‌خندید؛ که چگونه 12 سال دادخواهی فعل روزمره‌اش بوده و هست. حافظه‌ی ما پر است از خنده‌ها و شور مریم به زندگی و تلاش و تکاپویش برای دادخواهی.
مریم در کنار دیگر اعضای خانواده‌اش در این سال‌ها لحظه‌ای دادخواهی را رها نکرد؛ همچون تمام زنان خاوران. همچون تمام آنان که در سیاهی و خاموشی دهه‌ی شصت فریاد و نور را دست گرفتند، هر روز مصمم‌تر و راسخ‌تر. این دادخواهان خویشاوند تنی ما هستند. خانه‌هایشان مأمن ما بوده‌است و رنجشان رنج ما.
زندان نخواهد توانست صدای دادخواهی مریم را خاموش کند. بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. برادرش، بخشی از وجودش را کشته‌اند و حالا چه زندان و بازجویی و شکنجه‌ای قرار است از این رنج بزرگ‌تر باشد که او را از دادخواهی منصرف کند؟ با بازداشت مریم، صدای او تکثیر خواهد شد. این زندان و ربایش، سند حقانیت اوست.
منِ سپیده و خانواده‌ام کنار مریم هستیم. دادخواهی و مطالبه‌ی صریح عدالت، حق اوست و ایستادن کنار دادخواهان، ایستادن در کنار حقیقت است.