آتنا دائمی، فعال حقوق کودکان و زندانی سیاسی سابق که بهتازگی پس از پایان دوران محکومیتش از زندان آزاد شد، در گفتوگو با «زمانه» از باندهای قاچاق کودک میگوید که در زندان با آنها آشنا شده است. باندهایی که دختربچههای خردسال را به منظور «فروش پرده بکارت میدزدیدند» و با قیمتهای بالا به مردان میفروختند.
کودکان بهعنوان یکی از آسیبپذیرترین گروهها در جامعه، در معرض تهدیدهای بیشماری قرار دارند؛ تهدیدهایی که فقدان قانون و عدم حمایتهای کافی قانونی و اجتماعی، بهراحتی میتواند زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده و تا مرز نابودی بکشاند.
تعرض، سوءاستفاده و بهرهکشی جنسی از کودکان، یکی از شایعترین روشهای بهرهکشی از کودکان است. شاید شنیدن و تصور اینکه یک دختر خردسال صرفا بهدلیل لذت جنسی مردان دزدیده میشود، مورد تعرض و آزار جنسی قرار میگیرد و سپس در خیابان یا بیابانهای اطراف شهر رها میشود، ضمن اینکه قلب انسان را به درد میآورد، دور از ذهن به نظر برسد، اما واقعیتی است که در لابهلای دوگانه فقر و سوءاستفاده جنسی در زیر پوست شهرهای ایران در حال وقوع است.
دختربچهها، قربانیان فقر و تجارت سکس
آتنا دائمی هفت سال را بهدلیل فعالیتهای مدنی و حقوق بشری، از جمله حمایت از حقوق کودکان و مخالفت با اعدام، در زندانهای مختلفی چون زندان اوین، قرچک ورامین و لاکان رشت به سر برد. او در گفتوگو با زمانه از زندان قرچک و مواجههاش با یک زندانی در سال ۱۳۹۶ میگوید، زندانیای که به دزدیدن دختربچهها به منظور فروش آنها برای برداشتن پرده بکارت و ارضای میل جنسی مردان اشتغال داشت.
آتنا دائمی و گلرخ ایرایی بهمنماه سال ۱۳۹۶ بدون ارائه هیچ توضیحی از سوی مقامات قضایی، همراه با ضرب و شتم از زندان اوین به زندان قرچک منتقل شدند. این دو زندانی سیاسی در آن زمان پس از تحمل نزدیک به ۴۶ روز قرنطینه، بدون رعایت اصل تفکیک جرائم زندانیان به بند مادران زندان قرچک منتقل شدند.
آتنا دائمی میگوید آنها را به بند مادران منتقل کردند تا نتوانند با دیگر زندانیان ارتباط داشته باشند و حتی امکان استفاده از تلفن، ملاقات و یا رفتن به کارگاه و کتابخانه زندان را نداشتند.
آتنا دائمی ضمن اشاره به سوءاستفاده مختلف جنسی از زندانیان زن در زندان قرچک هم توسط زندانبانها و هم نیروهای امنیتی و بازجوها، از ورود و مواجهه با متهم تازهواردی میگوید که همه زندانیان از او منتفر بودند:
«یک بار متهمی را آوردند که دیدم همه زندانیان از او بدشان میآید، یعنی اولین مورد بود میدیدم که همه از این یک زندانی تا این حد متنفرند… چون همه زندانیها تقریبا مثل هم بودند [از لحاظ شرایط] و با هم حس همدلی داشتند، حتی یک زندانی که خود من به خاطر کارهایش در زندان از او ناراحت بودم، اما او هم از این زن متنفر بود. متوجه شدم زندانبانها هم خیلی در مورد این زن صحبت میکنند و همه در موردش بد میگفتند. برایم سوال بود که چرا همه در مورد او بد میگویند. وقتی پرسوجو کردم متوجه شدم که این زن دختر بچههای یک تا پنج ساله را میدزدید و به مردان مختلف، اغلب مردان سن بالا میفروخت تا پرده بکارت آنها را با انگشت بردارند و در ازای این کار مبلغ دو تا سه میلیون (آن زمان) پول میگرفت.»
گلرخ ایرایی و آتنا دائمی بهمن ماه سال ۱۳۹۶ در پی انتقال همراه با خشونت به زندان قرچک، دست به اعتصاب غذا زده بودند. آتنا دائمی میگوید به همین دلیل گاهی به بهداری زندان رفت و آمد داشتند و این بهترین زمانی بود که آنها میتوانستند با دیگر زندانیان ارتباط برقرار کنند. در همین بهداری زندان آتنا دائمی موفق شد با این زن تازهوارد که به اتهام کودکآزاری زندانی شده بود، صحبت کند:
«خود این زندانی خیلی ریلکس بود و با این قضیه هیچ مشکلی نداشت. میگفت من باید پول در بیاورم، من چهار تا بچه دارم باید زندگیام را بگذرانم و مردها هم برای این کار پول میدهند و خیلی هم لذت میبرند. حتی میگفت مشتریهای زیادی دارد و خیلیها متقاضی این کار هستند، این برای من خیلی شوکهکننده بود… تعریف میکرد که چندتا مشتری ثابت دارد که بارها و بارها برای آنها دختربچه برده است.»
این زن طی صحبتی که با آتنا دائمی داشته از روش کار و مشتریهایی که حاضر هستند بابت آنچه که از نگاه آنها «برداشتن پرده بکارت دختربچهها» خوانده میشود، هزینههای گزاف بپردازند و مردانی از اقشار مختلف مشتری او بودهاند:
«برایم تعریف کرد برای دختربچههایی که پرده بکارتشان برداشته میشود از همهجا مشتری دارد، از تجریش تا مرکز شهر و میگفت حتی در بین کارمندها و مردهای کراواتزده هم مشتریاش هستند، منظورش این بود حتی کسانی که روشنفکر و اینها هم هستند به این کار مشغولند. حتی یادم است زندانیها میگفتند یکی از قضاتی که این زن را متهم کرده هم مشتریاش است.»
این متهم به کودکآزاری به آتنا دائمی گفته بود زنان زیادی بهمنظور کسب درآمد به دزدیدن دختربچهها و فروش آنها بهمنظور برداشتن پرده بکارت و تعرض جنسی روی آوردهاند و یک باند تشکیل شده که صرفا به همین کار مشغول هستند.
به گفته آتنا دائمی، دزدین و فروش دختربچهها به منظور سوءاستفاده جنسی تنها یکی از کارهایی بود که این باند انجام میداد، بلکه آنها در کنار سرقت و فروش موادمخدر، به خرید و فروش کودکان به منظور تبدیل کردن آنها به کودک کار هم مشغول بودند:
«کودکانی که ناخواسته به دنیا میآمدند را میخریدند و تحویل آدمهایی میدادند که آنها را تبدیل به کودک کار میکردند. برای مثال خیلی از زنها به دلیل مصرف بالای شیشه به زندان افتاده بودند، و شیشه چون میل جنسی را بالا میبرد باعث میشود آنها به دفعات باردار شوند… و چون هیچ پشتوانه مالی نداشتند به صورت عمدی جرمی مرتکب میشدند -مثلا یکی را میزدند یا سرقتی انجام میدادند- که آنها را دستگیر کنند و به زندان بیافتند، و از این طریق برای وضع حمل در زندان باشند و با هزینه زندان فرزندشان را به دنیا بیاورند. نکته اینجاست که در همان زندان هم کودکی که تازه دنیا میآمد را معامله میکردند و میفروختند.»
آن زمان – سال ۱۳۹۶- مبلغ دو میلیون تومان در زندان برای خرید و فروش کودکان رایج بوده است. آتنا دائمی میگوید زنانی که در زندان بودند حتی اطلاع داشتند که فرزندانشان سر کدام خیابان یا چهارراه بهعنوان کودک کار مشغول به کار است.
بر اساس گفتههای این زن زندانی، او و باندی که در زمینه کودکان فعالیت میکردند، با دو گروه از کودکان سر و کار داشتند، کودکانی که خریداری میشدند تا به کودک کار تبدیل شوند و کودکانی که صرفا دزدیده میشدند تا به منظور برداشتن پرده بکارت توسط مردان به منظور ارضای میل جنسی فروخته شوند. اما سرنوشت گروه دوم بسیار هولناکتر و غمانگیزتر است:
«دختر بچههایی که میدزدیدند بعد از اینکه توسط مردان پرده بکارتشان به این شیوه برداشته میشد را در خیابان رها میکردند. میگفت به بعضی از دختربچهها که نه فقط با انگشت بلکه مورد تجاوزکامل قرار میگرفتند و وضعیت جسمی بسیار بدی پیدا میکردند، آنها را به همین خاطر در بیابانهای اطراف شهر رها میکردند و دیگر معلوم نیست چه بلایی سرشان میآید…»
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود، بلکه این زن تعریف کرده بود که مشتریان گاها دختربچههایی را با ویژگیهای ظاهری خاص و مورد علاقهشان سفارش میدادند و او سعی میکرد برای جلب رضایت مشتریانش دختربچههای شبیه به آنچه درخواست شده را بدزدَد:
«یک موضوعی که در صحبتهای این زن بسیار آزاردهنده بود، میگفت برخی از مشتریانش دختر بچههای خاصی را سفارش میدهند، مثلا میگویند دختربچه سفید باشد، موهای بور داشته باشد و غیره و او هم دنبال همین تیپ دختربچهها میرفت و آنها را میدزدید تا به مشتریان تحویل بدهد.»
آتنا دائمی میگوید این زندانی را سریعا از او جدا کرده و اجازه ندادند زیاد با او صحبت کند، اما نکتهای که برای آتنا دائمی عجیب و آزاردهنده است، برخورد راحت و بدون هیچگونه نگرانی این زندانی با خرید و فروش کودکان بود:
«خوشحال بود و اصلا برایش مهم نبود که تا این حد منفور است، فقط تاکید میکرد باید به نحوی پول در بیاورد و این هم چیزی است که بابتش پول میدهند. در زندان میدیدم که همه زندانیان از حضور او شاکی هستند…»
این زن اهل اسلامشهر بوده و کار اصلیاش جمعآوری کودکان و تحویل دادن آنها به گروههای مختلف تا به کودک کار تبدیل شوند. این زن گفته بود در مناطق مختلفی از اطراف تهران مانند رباط کریم و حلبیآبادها کودکان خرید و فروش میشوند:
«یادم میآید تعریف میکرد که مثلا یکی از محلهای معامله کودکان یک تعمیرگاه ماشین سنگین است. در حاشیه تهران این کودکان معامله میشوند و صبحها با کامیون و وانت آنها را در سطح شهر تهران پخش میکنند که کار کنند.»
این زن و باندی که به خرید و فروش دختربچهها به منظور فروش پرده بکارت اشتغال داشتند، کودکان را از طرق مختلفی میدزدیدند، مثلا کودکی که در کوچه مشغول بازی است یا در راه مهدکودک و مدرسه بود را میدزدیدند.
تهیه شده توسط رادیو زمانه