Home کارزار صدای معترضین آبانماه متن شهادت ابوبکر مهربانی شاهد ۴۲۶در دادگاه مردمی آبان

متن شهادت ابوبکر مهربانی شاهد ۴۲۶در دادگاه مردمی آبان

نام شاهد:  ابوبکر مهربانی

محل زندگی شاهد:  سوئد

نسبت با جان‌باخته:  دایی جان‌باخته

نام و نام خانوادگی جان‌باخته:  عثمان نادری

تاریخ تولد جان‌باخته:  ۱۹۹۴/ ۱۳۶۹

محل تولد جان‌باخته:  مریوان

نوع شهادت در دادگاه:  عمومی

متن شهادت:

عثمان ۲۸ سال‌ش بود. پدرش دست ندارد و فلج است و از یک خانواده‌ی فقیر هستند. عثمان فقط تا سوم ابتدایی درس خواند و  برای مخارج خانواده‌اش کول‌بری و  کارگری می‌کرد.  یک پسر ۹ ساله دارد.

بامداد ۲۴ آبان بود که مردم بخاطر گرانی بنزین خواستند اعتراض کنند. عثمان هم آن روز با من تماس گرفت گفت دایی من می‌خواهم بروم کانی‌دینار، یک روستایی است که 5 دقیقه از شهر مریوان دور است. گفت می‌خواهم بروم پیش دوستم، می‌خواهد زن بگیرد من را هم دعوت کرده‌اند .

ساعت ۱۱ صبح، عثمان از میدان شبرنگ، ایستگاهی که می‌رود به سمت سنندج، رد می‌شود، ماشین‌ش تو گاراژ بوده که یک دفعه همان‌جا  تیر می‌خورد. آن کسی که خونش در میدان شبرنگ ریخته شده، خواهرزاده‌ی من است. آن‌جا با دو گلوله به مغز خواهرزاده‌ی من می‌زنند و همان‌جا  جانش را از دست داد. این خونی که ریخته شده در میدان شبرنگ مریوان و بعضی‌ وقت‌ها  در رسانه‌ها پخش می‌شود، خون خواهرزاده‌ی من است. 

طبق چیزی که من می‌دانم، یک نفر که در مریوان زندگی می‌کند به من گفت: «وقتی خواهرزاده‌ات آمد، من کنارش بودم. یک نفر که صورت‌ش را پوشانده بود و لباس سپاهی تن‌ش بود از روبرو، از فاصله حدود هفت متری با کلاشنیکف به سمت عثمان تیراندازی کرد، دو تا تیر به پیشانی عثمان زد، عثمان افتاد و ما او را بردیم بیمارستان ولی متاسفانه به بیمارستان نرسید و جان باخت. می‌گفت ما شناسایی‌اش نکردیم. مسلح بوده و شلوار کردی بوده و  پیراهن سپاهی پوشیده بود. از این پلنگی که سپاهی‌ها می‌پوشند. یک فرد از این کرد‌های مریوانی  بوده که مزدور رژیم هستند.»

گلوله تو سرش نمانده بود و از سرش رد شده بود. اگر سلاح ژ۳ می‌بود، چون نزدیک بوده،  سرش را می‌برد بالا و داغون می‌کرد، اما کلاشنیکف بوده که گلوله از حدود ۷ متری از داخل سرش رد شده است و در سرش نمانده.

یک خانمی از آشناها که تیر خوردن عثمان را  دیده بود، به یکی از اقوام زنگ زده بود و خانواده اینطور خبر شده بود. تا به مادر و خانواده‌اش بگویند شب شد. وقتی شب به بیمارستان الله‌اکبر می‌روند ، جنازه‌اش را نمی‌دهند، می‌گویند این اغتشاشگر است. جنازه  را از طرف سپاه از بیمارستان عمومی منتقل می‌کنند به بیمارستان سپاه  که در میدان سپاه است و در  سردخانه‌ی آنجا میگذارند.

سپاه بیمارستان کوچکی دارد برای اعدامی‌ها و کسانی که کو‌ل‌برها کشته می‌شوند و کسانی که در کوه‌ها از طرف نیروهای انتظامی کشته می‌شوند. جنازه‌شان را می‌برند آن سردخانه.

خانواده وقتی می‌فهمند که عثمان در بیمارستان الله‌اکبر نیست، خیلی دنبالش می‌گردند . یکی به خواهرم می‌گوید زخمی شده، یکی می‌گوید چیزی نشده، یکی می‌گوید پایش، یکی می‌گوید دستش است،  بعد یکی به آن‌ها می‌گوید که همه‌ی جانباختگان  را به همین بیمارستان سپاه برده‌اند.دو روز بعدش پیکر را ساعت ۱۲ شب تحویل می‌دهند . به خواهرم گفته بودند که اگر بدانیم مراسم شلوغ شده یا اعتراضی تو تشییع جنازه بشود،  شما باید جوابگو باشید، جنازه را آرام به خاک می‌سپارید، تشیع جنازه کوچکی می‌توانید بگیرید، عزاداری کوچک ولی شلوغ نباشد. شما زیر نظر سپاه هستید، هرجا شما مراسم ختم بگیرید مطمئن باشید نیروهای لباس شخصی ما شاید در این مراسم شرکت کنند. مواظب شما هستیم. تا خطا نکنید.

فقط یک ملای کرد از شورای روحانی مریوان که یکی از فامیل‌های دور پدر عثمان بوده، سر زده برای ادای تسلیت و گفته  بود: «مواظب خودتان باشید، این دیگر رفته و کشته شده و کارهای دیگر نکنید. به فکر بچه‌های دیگرتان باشید چون خواهرم یک پسر و یک دختر کوچک دارد و یک نوه که پسر عثمان است.»

دوبار خواهرم را  از طرف سپاه احضار کرده بودند رفته بود آن‌جا. برادر عثمان را هم یک بار احضار می‌کنند و  دو ساعت در سپاه می‌ماند. خواهرم برای خودش نمی‌ترسد اما برای برادر عثمان، پسر دیگرش می‌ترسد.  خواهرم را  دو ساعت نگه داشته بودند و بعد آزاد کرده بودند. ایشان هم بخاطر بچه‌های دیگرش و بخاطر پرونده‌ای که داشته بیشتر نتوانسته کاری بکند.

خانواده‌ی عثمان پیگیری کرده بودند که چرا پسر ما کشته شده؟ پسر ما داشته رد می‌شده؟ مگر قتلی کرده‌اند؟ بنزین‌خانه سوزانده‌اند. جرم‌شان چی بوده؟ هنوز جوابی نشنیده‌اند.  

تعداد جانباختگان مریوان ۱۱ نفر هستند، متاسفانه ۳ نفر معلوم نیست کجا هستند ولی طبق خبرهایی که از مریوان رسیده، این نام‌های مشخص که روز شنبه یا روز جمعه، متاسفانه جان‌باخته‌اند؛ مهران تاک، بهروز ملکی، شاهو والدی، عثمان نادری، دانیال استواری، ادریس، عثمان احمدی، آرین رجبی.    

Exit mobile version