اگر چه صد ساله مرده ام،
به گور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلب اهرمن،
ز نعره ی آنچنان خویش
تنها چند روز از مرگ بکتاش آبتین نگذشته که موج حمایت و دادخواهی از او و دیگر کشته شده های زندانی در ایران شروع شده. انتقال زندانیان و ربودن آنها به مکانهای نامعلوم برای شکستن این همبستگی که در زندانهای ایران و بیرون از ایران ادامه دارد… بنامهای حمید حاج جعفر کاشانی و محمود علی نقی و انتقال محمد ابوالحسنی به زندان تهران بزرگ، اینک نوبت به کیوان صمیمی فعال سیاسی و روزنامه نگار از بند 4 سالن 1 در نیمه های شب پنجشنبه 30/10/1400 بدون اطلاع قبلی، او را به صورت کاملا غیر انسانی و با توسل به زور و تهدید که به گفته همبندیهای او منجر به پاره شدن لباسها و برخورد فیزیکی شد، او را به زندان قزل حصار منتقل کردند. کیوان صمیمی، فعال سیاسی و روزنامه نگار که در سالهای قبلِ انقلاب و بعد از انقلاب به علت نشر حقایق در روزنامه ها و مجلات در راستای مبارزه با ظلم و ستم بارها دستگیر و سالها در زندان (بسر)…از ترس اتحاد و همبستگی بین زندانیان، زندانیهای فعال را به زندانهای دیگر تبعید میکنند. بعد از شکنجه و کشته شدن ستار بهشتی در زندان، که رژیم مجبور به عذر خواهی و اخراج رئیس پلیس فَتا و رئیس زندان اوین شد، عُمّال رژیم دیگر هیچگاه بابت کشته شدن فعالان سیاسی در زندان، هیچ قصوری را قبول نکردند و مرگ آنها را مربوط به بیماریهای زمینه ای ارتباط دادند. با اینکه اگر هر زندانی با بیماری زمینه ای در زمان مناسب به بیمارستان منقل شود، مطمئنا از این فجایع جلوگیری میشود. علی ایحال این سوال در ذهن بسیاری از مردم ایجاد شده که چرا فقط این زندانیان سیاسی هستند که اینقدر راحت در زندان کشته میشوند. فلذا برای تنویر افکار عمومی ما زندانیان سیاسی (خواستار)… که بعد از مرگ بکتاش آبتین در حال رخ دادن است و شاید اگر هرچه زودتر روشن نشود، شاهد مرگ و انتقال زندانیان داخل اعتصاب در زندانهای تهران بزرگ و اوین و دیگر زندانهای سراسر کشور باشیم.
بیانیه ؛
زندانیان سیاسی
محمد ابوالحسنی، سینا بهشتی، حمید کاشانی، محمد ترکمان، محمود علی نقی، حسین قشقایی، رضا صلواتی، میلاد ارسنجانی، شهاب سلطانیان، مهران دلفان آذری،و اکبر فراجی