Home اخبار زندانیان سیاسی فاطمه ملکی پس از ملاقات با همسرش محمد نوریزاد۱۴ تیر ماه ۱۴۰۰

فاطمه ملکی پس از ملاقات با همسرش محمد نوریزاد۱۴ تیر ماه ۱۴۰۰

آن مرد آمد، آن مرد خونچکان آمد؛ ۳۳۷ زخم، ۱۱۳ روز اعتصاب غذا…

آن مرد آمد، آن مرد خونچکان آمد. تمام مسیر را خونی کرده بود. باور کردنی نیست، مگر می شود؟! مگر داریم؟! حالم بد شد. نتوانستم تماشایش کنم. با دستمال تکه شده از زیرپوشهای آبی رنگ زندان صورت خون آلود خود را پاک کرد، نشست؛ نشستیم.

حالش پرسیدن نداشت. از پشت شیشه کپی گزارش روزانه خود، به افسر نگهبان را نشانمان داد. در بخشی از این گزارش به وضعیت خود اشاره کرده بود:

« ۳۳۷ زخم با روزی ۵ زخم تا امروز دوشنبه ۴/۱۴ ، که میشود ۱۱۳ روز اعتصاب غذا و ۱۱۶ روز اعتصاب دارو. با این زخم ها و اعتصاب ها بشدت ناتوان شده که، تپش قلب، عدم تعادل، کم شدن بینایی و شنوایی، سرگیجه، یبوست شدید و خونین از پیامدهای آن است.

به او گفتم: همه دوستان و دوستدارانت می پرسند؛ که برای آزادی شما چه کنند؟ اعتراض کنند..؟ تحصن کنند…؟ ..
از شما می خواهند که پاسخ بدهی.

آقای نوریزاد گفتند :
«عزیزان، نگران من نباشید. من با جماعتی طرفم که جز با فریب، دروغ، نفاق، آدمکشی و ویرانگری نسبتی ندارند. من ذات اینان را می شناسم؛ پس پای به راهی که اینان پیش پای من می نهند، نخواهم گذاشت.

روزی را تجسم کنید که شمارگان زخم های پنجگانه و هر روزه من به ۷۳۵۱ رسیده است؛ تا روزی که سرپا هستم، و تا روزی که خون در بدن دارم، و تا روزی که نا در من هست، سر در برابر اینان خم نخواهم کرد. اینان از من تفاله ای و مچاله ای بیش نمی خواهند.

مردم عزیزم، نگران من نباشید. مرا واگذارید، تا با زبان خود این هیولاها، با آنان هم سخن شوم. فردای سرفراز بی ملا و بی سردار را عشق است، و فردای خرد و شایستگی و بهروزی و نخبگی و سربلندی را…»

گفتیم و شنیدیم. دماوند را از پشت شیشه ها بوسیدیم. خدا نگهدار گفتیم و به زندگی خود بازگشتیم که یک هفته بی خبری را سپری کنیم تا دوشنبه ای دیگر…

زندانیان بیگناه را آزاد کنید!
زندانیان سیاسی را آزاد کنید!
علی نوریزاد را آزاد کنید!
محمد نوریزاد را آزاد کنید!

فاطمه ملکی
۱۴ تیر ماه ۱۴۰۰

Exit mobile version