Home اخبار زندانیان سیاسی آخرین وضعیت محمد نوریزاد و علی نوریزاد از زبان فاطمه مالکی

آخرین وضعیت محمد نوریزاد و علی نوریزاد از زبان فاطمه مالکی

فاطمه مالکی
فاطمه مالکی

به نام خدای آزادی
روزهای ملاقات

دیروز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت به ملاقات آقای نوری زاد رفتیم. ایشان را عصا بدست و با پیشانی زخم خورده دیدیم. پس از صحبت های معمول نامه اشان را خواندند و در انتها هم پارچه سفید آلوده به خون و دو زیرپوش خونی که برتن داشتند را نشانمان دادند. بخشی از نامه ایشان:
« در نامه‌ای به هیولاهای سپاهی و اطلاعاتی و قضایی و بیت رهبری اعلام کردم که از یکم خرداد به جای سه زخم، هر روز پنج زخم بر خویش وارد می‌کنم، و هر روز، با تن‌پوشی خونین که روزی پرچم خواهد شد؛ پنج بار به اتاق افسر نگهبان می‌روم و شره‌های خون تازه را نشانشان می‌دهم تا در دفتر روزانه ثبت کنند.
تا امروز یکصدوچهار زخم بر خویش وارد کرده ام. ۶۷ روز از اعتصاب دارو و ۶۴ روز از اعتصاب غذای من می‌گذرد. تاکنون ۳۶ بار بیهوش شده‌ و چشمانم تار می‌بینند. سر انگشتانم می‌لرزد. سرم شبانه روز به شدت درد می‌کند. دچار حمله‌های خفیف قلبی و تپش‌های شدید قلب می‌شوم. نیمی از شنوایی گوش چپم از دست رفته، موهای سرم می‌ریزند. بیش از ۹ ماه است که تلفن مرا قطع کرده‌اند. در همه ی این روزها به جز اندکی، نه صبحانه خورده‌ام، نه نهار، نه شام و نه میوه. همچنان با عصا رفت و آمد می‌کنم.

در این اوضاع بلبشو، پیشنهاد می‌کنم، تازه‌ترین ترجمه از کتاب «شور زندگی» که به شرح زندگی دهشت بار، اما باشکوه «ونسان ونگوگ» نقاش هلندی می‌پردازد، را مطالعه کنید. در مطالعه این کتاب، هر کجا به واژه‌هایی چون فقر و نکبت و بی‌هویتی و مفت‌خواری و وابستگی و دریوزگی و تن فروشی و تحقیر و تبعیض و …و فریب‌گری و کشیش و کلیسا و دیوانگی و مرگ در ژرفای فقر برخوردید،یک یک این واژه‌ها را بردارید، و به جایشان یکی ملا بگذارید، یکی سردار و یکی مردم ایران. »
—————————————-
امروز سه شنبه ۲۸ اردیبهشت به ملاقات علی رفتم. سه شنبه دو هفته قبل تعطیل رسمی بود؛ یک ماهی می شد علی را ندیده بودم. وقتی برای گرفتن نوبت رفتم با در بسته مواجه شدم؛ به نگهبانی درب سالن ملاقات مراجعه و پرسیدم چرا درب بسته ست؟! پاسخ دادند به خاطر کرونا ملاقات نیست؛ گفتم: مگر کرونا تازه آمده؟! جواب دادند: دستور است. گفتم پس چرا اوین ملاقات دارد؟ گفتند :اوین بازداشتگاه است؛ اینجا یک شهریست با سی هزار زندانی.
بحث فایده نداشت؛ دستور بود!!
مرخصی داده شده را لغو می کنند به زندانی خبر نمی دهند . ملاقات ها را ممنوع می کنند زندانی مطلع نمی شود.
مات و مبهوت در کار این جماعت مانده ام!!!

فاطمه ملکی
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

Exit mobile version