زینب جلالیان، زندانی سیاسی که چهاردهمین سال محکومیت خود را در زندان یزد میگذراند به دلیل محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی در وضعیت سلامتی وخیمی قرار دارد.
زینب جلالیان سنگینترین حکم محکومیت (حبس ابد) را در میان زندانیان سیاسی زن دارد. زندانی سیاسی که در سال ۱۳۸۸ به اتهام محاربه از طریق عضویت در گروه مخالف نظام به اعدام محکوم شد. و این حکم در سال ۱۳۹۰ به حبس ابد کاهش یافت.
این زندانی سیاسی از ۱۳۸۶ بدون مرخصی در زندان به سر میبرد و خانوادهاش میگویند که پیگیریهای آنها برای مرخصی فرزندشان تاکنون بینتیجه بودهاست. زینب جلالیان در حال حاضر در زندان یزد زندانی است.
این زندانی سیاسی همچون از ناخنک چشم، عوارض روده، ناراحتی کلیه، بیماری زمینهای آسم و برفک دهان که موجب اختلال در غذا خوردن وی شده رنج میبرد و همچنان از رسیدگی پزشکی محروم است.
عفو بین الملل در خرداد ۱۳۹۳ اعلام کرد که زینب جلالیان در خطر از دست دادن کامل بینایی خود به سر میبرد و به درمان فوری نیاز دارد. خانواده جلالیان تأکید دارند که مشکل بینایی زینب جلالیان پس از شکنجه آغاز شدهاست.
لازم به ذکر است که این زندانی سیاسی برای اعتراف اجباری مقابل دوربین بارها مورد آزارو اذیت وشکنجه بسیار قرار گرفته است.
سازمان عفوبین اللمل در نامه ای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را متهم کرد که “بهعمد” مانع از رسیدگی پزشکی میشود تا جلالیان را وادار به “اعتراف” به خطا در مقابل دوربین، ابراز ندامت در مورد فعالیتهای سیاسی گذشتهاش و همچنین همکاری کند.عفو بینالملل این اقدام را “شکنجه” نامیده و خواستار انتقال فوری جلالیان به بیمارستانی در خارج از زندان شده است.
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ زینب را به زندان قرچک ورامین منتقل کردند.۱۳ خرداد ۱۳۹۹ زینب جلالیان در زندان قرچک به ویروس کرونا مبتلا شد.
این زندانی سیاسی برای درخواست انتقالش به زندان خوی یا اوین در خرداد ۱۳۹۹ دست به اعتصاب غذا زد.
زینب جلالیان در ۵ تیر ۱۳۹۹ از زندان قرچک ورامین به زندان کرمان و در تاریخ ۳ مهر ۱۳۹۹ به زندان دیزلآباد کرمانشاه منتقل شد.در آبان ۱۳۹۹ بدون دلیل و اطلاع قبلی زینب جلالیان به زندان یزد منتقل شد.
زینب جلالیان در خرداد ۹۷ با ارسال نامه ای از داخل زندان خوی گفته بود؛ “اول از همه چشمهایم بیمار شدند و بعد از آن کلیهها، ریههایم و فشار خونم، بعد از آن دهانم برفک زد و نهایتا دندانهایم خراب شدند و مجبورم درد زیادی را تحمل کنم.
به مدت سه ماه است که تقاضای دندانپزشک کردهام اما مسئولان زندان هیچ اقدامی نکردهاند.
من به عنوان یک زندانی سیاسی از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستم و همیشه با دردهایم کنار آمدهام مثل مادری که کودک ناآرامش را با لالاهایش آرام کرده با دردهایم کنار آمدهام. چون به خوبی میدانستم اگر تقاضای درمان کنم مثل الان جوابی نخواهم گرفت.”