۶۰ سال میگذرد از زمانی که دکتر ابوالحسن خانعلی معلم ۲۹ سالهی فلسفه، برای احقاق حق، همراه بیشماری از معلمان و دانشآموزان معترض، در میدان بهارستان تجمع کردند و با شلیک گلولهی عوامل رژیم پهلوی، جان خود را از دست داد.
۶۰ سال سپری شد اما معلمان هنوز دربند مشکلات معیشتی خود هستند. معلمان در اعتراض به کمترین خواستهها از جمله؛ افزایش حقوق، عدم امنیت شغلی معلمان حقالتدریس و رسمی نکردن آنها، خواستهی معلمان دانشسراها برای احتساب فاصلهی خدمتشان، دائمی نشدن همسانسازی معلمان بازنشسته،
بیمهی ناکارآمد و تحمیل بیمهی تکمیلی، نبود امکانات آموزشی مناسب در مدارس، خصوصیسازی آموزش، نگاه ایدئولوژیک به آموزش، رانده شدن دانشآموزان از آموزش و مدرسه و رها شدنشان در خیابانها و تبدیل شدن به کودکان کار، آموزش سنتی و موازی نبودن آموزش با یافتههای جهان امروز و…، معلمان و دانشآموزان متحمل مصائب فراوانی شدهاند و همچنان با پروندهسازی و زندان مواجهند.
سال گذشته و امسال حاکمیت در قبال پاندمی کرونا، و با وجود تورم وحشتناک و نفسگیر، هیچگونه مسئولیتی را برای تسهیل در روند آموزش و کمک به معلمین و دانشآموزان جهت دستیابی به وسایل کمک آموزشی نکرده و در واقع آنان را به حال خود وانهاده است و طبق رویهی همیشگی تنها به وعده و وعیدهای مبهم همچون نظام رتبهبندی که شکل شلکن سفتکن به خود گرفته است، اکتفا میکند. عدم عدالت آموزشی بین شهرهای مرکز و حاشیهای همچون سیستان و بلوچستان و دیگر شهرهای مرزی خصوصا به جهت آموزش مجازی، بسیاری از دانش آموزان را وادار به ترک تحصیل نمود. از طرفی با به راه انداختن اپلیکیشن ضعیف شاد بیش از پیش با اعصاب و روان معلم و دانشآموز بازی شده است. معضلاتی چون نداشتن گوشی یا لپتاپ، نبود اینترنت و یا ناتوانی در خرید بستههای اینترنتی و …
همهی این بیتدبیریها دورنمایی بدون امید و بدتر از گذشته را ترسیم کرده است.
از آنجا که هیچکدام از دولتها تا کنون همتی برای برطرف کردن این معضلات نداشته و ندارند، معلمین ملزم به اعتراض و پافشاری بر خواستههایشان خواهند بود.
امروز یاد میکنیم از معلمان این سرزمین:
یاد اکبر عابدی که سوخت تا دانشآموزانش نسوزند.
یاد کاظم صفرزاده که در لرستان جان خود را به سیلاب سپرد تا دانشآموزش بماند.
یاد محسن خشخاشی معلم بروجردی که با چاقوی دانشآموزی قربانی فقر و جهالت در کلاس درس جانباخت.
یاد حمید کنگو زهی معلم سیستانی که زیر آوار مدرسه از میان ما رفت.
یاد حسن امیدزاده در گیلان که برای نجات دانشآموزانش از آتش، چهرهاش را از دست داد.
یاد واعظینسب؛ معلم نیشابوری که برای نجات دانشآموزان از سقوط تیر دروازه، جانش را از دست داد.
یاد امیر صادقی؛ معلمی از مشکینشهر که برای نجات دانشآموزان از ریزش سقف مدرسه، در زیر آوار ماند.
یاد حمیده دانش؛ معلم مشهدی که غرق شد تا با نجات دانشآموزش زندگی به وی ببخشد.
یاد محمدعلی محمدیان که موی خود را تراشید تا شاگرد سرطانیاش در کلاس آسوده باشد.
یاد علی بهاری که بخشی از کبدش را به دانش آموزش هدیه داد.
یاد معصومه خوشکام که بعداز عمل دیسک کمر، با تخت در کلاس درس حاضر شد تا دانشآموزان از تحصیل جا نمانند.
یاد احسان موسوی و ثریا مطهّرزاده که تمام اندوختهی خود را برای درمان دانشآموزشان هزینه کردند.
… و یاد صمد بهرنگی، فرزاد کمانگر و علیاشرف درویشیان جاودان باد!
۱۴۰۰/۲/۱۲