برخی از مراقبین وافسران نگهبان در تیپ ۵ زندان تهران بزرگ از وضعیت زندانیانی که به دلیل فروش مشروبات الکلی محکوم به تحمل حبس شدهاند سو استفاده میکنند اینگونه که به آنها میگویند طبق اصل تفکیک جرایم فروشندگان مشروبات الکلی باید محکومیت خود را در تیپ ۴ این زندان تحمل کنند اما به شرط اینکه کار کنند آنها را به تیپ ۴ که وضعیت بهداشتی اسفناک و بدتری نسبت به اینجا دار و جمعیت آنجا دوبرابر اینجاست منتقل نمیکنیم. این مراقبین و افسران نگهبان کارهای را که خود باید انجام دهند را به این زندانیان تحمیل میکنند. ناظر شب، مامور اخذ آمار، رابط مدد کار، مامور پخش متادون، از بین زندانیانی که به دلیل فروش مشروب در زندان هستند انتخاب میشوند. مراقب هر ماه ۶ ملیون حقوق دریافت میکند و یکی از وظایف او این است که شبها ناظر اوضاع بند باشد، اما این وظیفه را به چند تا از زندانیان دیگر تحمیل میکند و به آنها میگوید اگر کارتان را خوب انجام ندهید به تیپ ۴ منتقل میشوید، آنها هم از ترس اینکه به جای بدتری منتقل نشوند مجبورند تا صبح بیدار بمانند وکار مراقبت را بدون دریافت مزد انجام دهند. آنها با اینکه حقوقی دریافت نمیکنند بلکه حتی بد رفتاری ها و سرزنش های مراقب را نیز تحمل میکنند. برای مثال چند شب پیش دو تن از آنها پس از اینکه ساعتها در بند قدم میزدند و مواظب بند بودند خسته شدند و وقتی دقایقی نشستند تا استراحت کنند، مراقب سر آنها فریاد کشید که ناظر شب حق ندارد بنشیند وباید مراقب باشد، در صورتیکه این وظیفه خود مراقب هاست. متاسفانه به این دلیل که زندان تهران بزرگ خارج از شهر است، دادیاران ناظر زندان از این زندان بازدید نمیکنند و عدم نظارت بر اعمال مأمورین و مسئولین این زندان باعث شده ظلم زیادی به افراد ضعیف جامعه شود. ماموران این زندان تقریبا تمام وظایف خود را به زندانیان تحمیل میکنند و تمام کارها مثل انتقال بیماران از بند به بهداری، اخذ آمار، نظارت بر اوضاع بند، بازرسی زندانیان هنگام ورود و خروج به بند، توسط زندانیان انجام میشود و علاوه بر این آنها حتی کارهای شخصی خود را نیز به زندانیان تحمیل میکنند. لباسهایشان را به زندانی میدهند که بشوید، زندانی برایشان آشپزی میکند، ظرفهایشان را میشوید و اتاق محل استراحتشان را نظافت میکند و هیچ دادیاری هم نیست که از بروز این فجایع جلوگیری کند. سوء استفاده از وضعیت زندانی به همینجا ختم نمیشود. تعداد زیادی از زندانیان در کارگاه های درون زندان بدون حقوق یا با دستمزد بسیار اندک کار میکنند. برای مثال کارگران خیاطی بند ۷ زندان اوین فقط بیست هزار تومان در هفته بابت هر روز ۸ ساعت کار دریافت میکنند. آنها افرادی هستند که از زندان تهران بزرگ به شرط کار کردن به زندان اوین منتقل شدن و مجبورند برای اینکه خانواده آنها برای آمدن به ملاقات مسیر کوتاهتری را طی کند و البته خودشان هم به جای حبس در منطقه کویری فشافویه در جای خوش آب وهوایی چون اوین باشند، مجبورند برای خریدکار کنند بدون حقوق و آنها حتی کار کردن در کارگاه های خیاطی مؤسسه حامی برای هفته ای ۲۰ هزارتومان را به جان می خرند. مؤسسه حامی که عملکردی کاملا متفاوت از نامش دارد، بعلاوه از بیکاری کشیدن از زندانیان، کار اجباری در ازای کمتر کردن دشواری های زندان
اجناس و لوازم را به چند برابر قیمت بیرون از زندان به زندانیان میفروشند. مسئولان زندان تهران بزرگ اجازه نمیدهند خانواده زندانی برایش لباس بیاورد تا او مجبور شود تی شرت ۲۰ هزار تومانی را از مؤسسه حامی به قیمت ۹۰ هزار تومان خریداری کند وشلوار ۳۰ هزار تومانی بیرون از زندان را ۱۳۰ هزار تومان، یک شورت و زیرپوش را به ۶ برابر قیمت بیرون از زندان خریداری کند. سیگار تاریخ مصرف گذشته که کالای قاچاق بوده و باید منهدم میشد را به سه برابر قیمت به زندانیان میفروشند. سیگارهایی که اصلا مشابه آن اصلا در بازار یافت نمیشود وبه شدت بی کیفیت هستند. عمق فاجعه اینجاست که مجرم اصلی مامور قانون است و قربانیان بی عدالتی محکوم به تحمل حبس میشوند. بیش از ۱۵۰۰ انسان بدلیل فروش مشروبات الکلی در زندان تهران بزرگ حبس را تحمل میکنند واکثر آنها کارگرانی هستند که پس از دوشیفت کار باز هم قادر به تامین نیازهای حداقلی خانواده خود نبودند وفروش چند شیشه مشروب را به عنوان شغل سوم خود انتخاب کردند. باید پرسید که آیا آنها انتخاب بهتری برای تامین نیازهایشان داشته اند؟ آیا حقوق مکفی برای کارگران این سرزمین در نظر گرفته میشود؟ سپس باید دلایل نقض حقوق زندانیان و سوء استفاده از وضعیت آنها را از رئیس قوه قضایی که مدعی است جمهوری اسلامی حقوق انسانی را بهتر از هرجای دیگر رعایت میکند، پرسید.
گزارشی از یک منبع موثق در رابطه با سوء استفاده از وضعیت زندانیان وکار کشیدن اجباری و بدون مزد از آنان
-